تجربه مدیریت شهری در کلانشهرهای پیشرفته نشان میدهد رابطه معناداری میان افزایش نقش مردم در مدیریت محلی و کاهش مشکلات و معضلات شهری وجود دارد. شورا درواقع تلفیقی از امور تقنینی، نظارتی، سیاست گذاری، اجرایی و غیره است. در این میان حضور سياسي زنان در مناصب حكومتي میتواند مثمر ثمر بوده و از پتانسیل حاصل از حضور آنها در مناصب مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی استفاده بهینه را نمود. زنان محور ارتقاء سطح حساسيت در جوامع جهت نيل به اهداف و آرمانهاي بزرگ ميباشند. لذا اصليترين نقش زنان در جايگاه حكومتی جوامع، نقشي كيفي مبتني بر تغيير ارزشها، ارتقاي تفكرات و تعالي رفتار عمومي جامعه است. هر مجموعهاي كه توان رهبري عواطف جامعه و تأثير و هدايت آن را داشته باشد به همان ميزان توانسته است تمايلات ملّي و حتي بينالمللي را تحت تأثير قرار داده و به اين ترتيب، نقش مؤثر و تعيينكنندهاي در سرنوشت جهان به خود اختصاص دهد. از اينرو تنها زناني ميتوانند در حيطه قدرت سياسي موفق شوند كه در خود ويژگي هدايت تمايلات جامعه را دارا باشند. هدايت جامعه در راههاي متعدد ايثار و فداكاري نسبت به ديگران نهفته است و زنان رهبر گروهي هستند كه فارغ از هياهوي بينالمللي به زندگي خود و جامعه ابعاد وسيعتر و بينش تازه ميدهند. حال در ابعاد کوچکتر و در سطح یک شهر و یک روستا نقش زنان بارزتر و عینیتر میشوند و حضور آنان ضمن دلگرمی طیف زیادی از مردم در اجتماعات باشکوه خواهد شد، این خود باوری دینی و اعتقادی را نیز به رخ تمامی کسانی خواهد کشاند که میخواهند به گونهای به زنان القاء کنند که نقش شما محدود و در حد تعاریفی است که از قبل تعریف شده و شما مجاز به حرکت در خطوطی هستید که دیگران برای شما با خطکش اعتقادی و براساس سلایق شخصی طراحی شده است. حضور کمرنگ زنان در مناصبتهای سیاسی و اجتماعی را میتوان از ضعفهای سطوح مدیریتی این استان برشمرد، چرا که حس مادری و حس حاکمیتی در اداره یک مجموعه باعث تلفیقی از حس مادرانه که همان دلسوزی و محبت و توجه همراه با دید حاکمیتی، خروجی جدیدی را به وجود خواهد آورد که در نتیجه آن باعث آرامش و تلطیف و روان شدن کارهای اداری یک مجموعه میشود و این را میتوان در بعضی از مناسب حکومتی که سکاندار آنان از بانوان محترم بودند مشاهده کرد . شوراها به عنوان نهاد میانه یا واسطهاى که در عرصه تصمیمگیرى نظامهاى مردمسالارى طراحى شدهاند، کارکردى دوسویه دارند. از یک سو، در انتقال خواست و نظر مردم در عرصه تصمیمگیرىهاى شهرى و کلان تأثیرگذارند و به گونهاى در ساختار نهاد حکومت تعریف مىشوند؛ از دیگر سو، به عنوان نهادى که بر رأى مردم استوار است، زمینهاى براى شکلگیرى نهادهاى مدنى و سازمانهاى غیر دولتى است. این در حالى است که همه اینها نیازمند وجود و ترویج «فرهنگ شورایى» است؛ فرهنگى که زنان به واسطه انعطاف و صبورى، زمینههاى مساعدترى را براى ایجاد و ترویج آن دارند. خوب گوش کردن و با شکیبایى عمل نمودن را شاید بیشتر بتوان در زنان دید. صفاتى که امروزه شوراها در گردش امور خود بدان نیازمندند.
تصور پویایی یک جامعه بدون حضور و مشارکت فعال زنان در تمام عرصهها کاری سخت است، بنابراین آسیبشناسی چگونهگی حضور زنان و نقشهایی که به عهده گرفتند واجب مینماید. در میان فعالان زنان و کنشگران اجتماعی پیدا کردن کسی چون فریده غیرت که اشراف خاصی به حوزهی زنان دارد فرصتی مغتنم بود برای گفتن از حضور فعال زنان در شورای شهر در دفاع از حقوق شهروندی. غیرت وکیلی است که دغدغهی اصلاح دارد و با شناخت ضعفها و تجربههای تاریخی در پی درانداختن طرحی نو برای مشارکت و آگاهی زنان است. مشروح گفتوگوی صوراسرافیل با این حقوقدان فعال و دربارهی مشارکت زنان در شورای شهر را در ادامه بخوانیم.
در گفتوگو با خانم غیرت نایب رییس پیشین کانون وکلا در رابطه با جایگاه شوراها در دفاع از حقوق شهروندی اعلام کردند؛ «خوشحالم که در آستانهی انتخابات شوراهای شهر و روستا، نشریه صوراسرافیل جایگاه این نهاد رو مطرح میکند. لازم میدانم مقدمهی کوتاهی را در رابطه با شوراها بیان کنم. موضوع شوراها اگر چه در قانون اساسى جمهورى اسلامى آمده و مباحث مربوط به آن به سالهاى 59 – 58 باز مىگردد، اما تا سال 1377 محقق نشده بود؛ موضوعى که در مهرماه 1358 از سوى اعضاى مجلس خبرگان قانون اساسى و در میان اصول 100 تا 106، مورد تأکید قرار گرفت. همانطور که اشاره کردم قانون اساسی جمهوری اسلامی اصولی علت وجودی شوراها را بیان کرده است و همچنین شرایط انتخابکنندگان و انتخاب شوندگان را هم قانون تعیین کرده است و قانون مشخص میکند که چه افردای انتخاب بشوند و چه افرادی صلاحیت ندارند. اینکه وجود شورا چه تاثیری در احقاق حقوق شهروندی میتواند داشته باشد موضوع حائز اهمیتی است. شوراهای ما با وجود اینکه در قانون اساسی قید شده و وجود دارند، ولی تا سال 1377 فعالیت آنها عملی نشد و یکسال بعد یعنی سال 1378 انتخابات صورت گرفت و شروع به فعالیت کردند و با توجه به صراحتی که قانون اساسی در شرح وظایف شوراها و همچنین میزان دخالت شوراها در مسائل اجتماعی دارد، از جهت کمک و همراهی مردم به دولت از مردم برای حل مسائل جامعه اعم از فرهنگی، اقتصادی و آموزشی و … همه میتواند کمک بسیار موثری باشد و مخصوصاً به علت قدرتی که زنان در انجام این مسائل دارند میتوانند در این مقوله تاثیرگزارتر باشند. مثلاً در امر خانواده مسائل اقتصادی، فرهنگی و تنظیم امور خانواده – حالا سوای از درآمد که به عهده مرد هست- ولی تنظیم امور اینکه چه هزینهای صورت بگیرد، چه اقداماتی به عمل بیاید را همه زنان خانواده عهدهدار و مدیریت میکنند. پس بهتر است که این قدرت و توان در شوراها به کارگیری شود و خود زنان هم از ورود به شوراها استقبال کنند و در اجرای مقررات و مفاد قوانین حقوق شهروند که هم اکنون هم مورد نظر ریاست جمهوری هم هست فعالیت داشته باشند، این یکی از بهترین راههایی است که میتواند به اصلاح جامعه از همه جهت کمک کند. میدانیم که یکى از گستردهترین عرصههاى حضور زنان در اجتماع عضویت آنان در شوراهاى اسلامى روستا، بخش، شهر، شهرستان و استان است که این از چند جهت حایز اهمیت است. از یک سو نشاندهنده اعتماد اقشار مختلف مردم از جمله مردان در سپردن کارهاى مدیریتى به زنان در یک انتخابات آزاد است و از سوى دیگر حضور قدرتمند زنان در مراکز تصمیمسازى کلان مناطق مىباشد که در توجه به خواستههاى زنان که نیمى از جمعیت کشور را تشکیل مىدهند، بسیار مؤثر است. من همیشه قویاً این مسئله را به زنان جامعه توصیه کردهام که خانمهایی که شایستگی و توان ورود به شوراها را دارند وارد این عرصه شوند و بدانند که از این راه میتوانند کمک بسیار موثری به اصلاح جامعه بکنند، حضور و فعالیت این زنان در شوراها نسبت به آقایانی که به امور وارد نیستند میتواند موثر باشد. امیدوارم که در انتخابات امسال شاهد بالا آمدن تعداد زیادی افراد شایسته باشیم که بین آنها زنان فعال و توانمند حضور داشته باشند.